سفیر حکم خدایی تو قبله گاه امید
شــــکوه آدمیانی تو پادشاه امید
کلام جن وبشر را تو میکنی تفسیر
میان هر دو رسولی تویی گواه امید
تبسمی که تو داری لبالب از ایمان
قلم به سوره قــرآن نوشته ماه امید
اگر نگاه محــمد به چاه کنعان بود
مرا به عشق نگاهش فکن به چاه امید
تو نور چشم همایی بدون پیراهن
شفای دید تمامی تو با نگاه امید
عطا غلام عمل باش همای اعظم را
که می برد به هدایت تورا به راه امید
تورا ز ظلمت شبها رها نمود آن ماه
بیا به روز ولادت تو در پناه امید
خدا کند که به جنت دوباره باز آیی
به قصد قربت نوری ز بارگاه امید